ترور و خشونت در عصر کنونی:
بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که مفهوم ترور و خشونت بعد از انقلاب فرانسه، پا به عرصهی ظهور نهاد؛ از آنجا که انقلاب فرانسه اعمال خشونتآمیزی را برای پاکسازی دشمنان انقلاب و برای هراسانیدن و جلوگیری از مبارزات علیه نظام، انجام میداد.
و همین طور حکم ترور و خشونتگری در فرانسه در تاریخ ۱۰/۸/۱۷۹۲ و ۲۷/۲/۱۷۹۴ شناخته شد؛ و اولین جنبش منظمی که در تاریخ نام تروریسم بر آنها اطلاق گردید جنبش «یعاقبه» [۲۵] بود که از هواداران دولت سرکوبگر به شمار میآمدند.
شیوههای ترور و خشونت:
ترور و خشونت به صورت فردی و گاهی گروهی صورت میگیرد، و انگیزهی آن سیاسی، دینی، اقتصادی یا اجتماعی خواهد بود، امروزه خشونت بیشتر در شکلهای زیر صورت میپذیرد: و گروگانگیری، ربودن هواپیما، کشتن شهروندان بیگناه-به ویژه زنان و کودکان- بمبگذاری، کشتارهای سیستماتیک، دزدیهای کلانی که تأسیسات حیاتی دولتی و بانکها را مورد هدف قرار میدهند، جنایت تخریب سازمانهای حیاتی [عام المنفعه] همانند سازمان آب و برق و جنایات اقتصادی طرحریزی شده که به منظور نابودی اقتصادی مملکت و تضعیف نیروهای آن صورت میگیرد.
نوعی دیگر از ترور وجود دارد که به منظور تضعیف توان و نیروی معنوی مانند ایجاد ترس و هراس در دل مردم جتن متزلزل کردن افکار و بینش آنان و تأثیر گذاشتن ر معنویات و تغییر جهتگیری فکری و شستشوی مغزی و ایجاد سازمانهایی سرّی و مافیای مخوف و غیر مشروع برای شعلهور نمودن آتش ترس و آشفتگی در بین مردم صورت میپذیرد.
قرن بیستم شاهد بیرحمانهترین نوع خشونت و تندروی در داخل جامعهی اسلامی و جهان غرب و شرق و بلکه در کل جهان بود، و این یکی از پدیدههای قرن بیستم میباشد، که مهمترین و خطرآفرینترین پدیدهی جنایت سیاسی نیز به شمار میآید.
راجع به حضور تروریست دولتی و آثار آن بر امنیت و صلح بینالمللی، سازمان ملل کنگرهای را برای مبارزه با تروریسم دولتی و ممنوعیت آن تشکیل داد، اما با وجود آن نیز جنایات تروریست دولتی در دهههای اخیر همچنان رو به افزایش است.
در تاریخ ۳/۱۲/۱۹۶۹، گروهی چهلنفره از صهیونیستها مقر نمایندگی سوریه را مورد حمله قرار دادند و ویرانههایی به جا گذاشتند و خرابکاریهایی را به بار آوردند. و در سال ۱۹۷۰م، عملیات ربودن و ترور دیپلوماتهای آمریکایی در آمریکای جنوبی و غیر آن صورت گرفت و ربودن هواپیماها و منفجر کردن ادارات توسط گروههای تروریستی رو به فزونی نهاد.
[در سال ۱۳۶۷ش، در روز دوازدهم ماه تیر پرواز ۶۵۵ هواپیمایی مسافربری ایران که در مسیر بندرعباس-دبی و در داخل دالان بینالمللی، پرواز منظم و همیشگی خود را انجام میداد، با شلیک دو موشک از ناو آمریکایی و نیسنس مستقر در خلیج فارس منهدم شد و دویست و نود نفر زن و کودک، پیر و جوان به کام مرگ کشیده شدند... مترجم]
در تاریخ ۵/۴/۱۹۸۸م، یک هواپیمای کویتی ربوده شد و خواست ربایندگان آزادی هفده زندانی در کویت بود؛ ما با وجود دشواری ارتباطات و گفتگوها باز هم تهدیدات خود را با کشتن یک گروگان کویتی و با پرت کردن آن به زمین فرودگاه، عملی کردند؛ و بعداً نیز یک گروگان دیگر کویتی را که زن بود به شیوهای وحشیانه کشتند و بعد از ۱۶ روز خود را تسلیم مقامات جزایری کردند. در تاریخ ۲۱/۱۲/۱۹۸۸ هواپیمایی متعلق به شرکت پان امریکن در آسمان لاکربی اسکاتلند منفجر شد و ۲۷۰ نفر بر اثر این انفجار کشته شدند.
و در سال ۱۹۹۸ دو سفارت آمریکا در نیروبی منفجر شد.
همچنان سلسله مراتب عملیات تروریستی و تندروی تداوم پیدا کرد که خطرناکترین و خونینترین آنها حادثهی ۱۱ سپتامبر بود، واقعهای که سیما جهان و پیمانها بینالمللی را تغییر داد، و فصلی جدید را در روابط بینالمللی گشود که در آن آمریکا به عنوان تنها قطبی که زمام امور را به دست گرفته، خود را مطرح و جنگ جهانی سوم را تحت عنوان «جنگ با تروریسم» اعلام کرد؛ جنگی که همچنان تا به حال تبلیغات آن رو به افزایش است.
آثار ترور و خشونت:
۱. فروپاشی امنیت و آرامش و ریخته شدن خون بیگناهان، بدون آنکه هدف یا سودی در پی داشته باشد.
۲. گرفتاریهای سنگین به علت مخارج تدابیر امنیتی و حفاظتی جهت جلوگیری از حرکات تروریستی که این مخارج به حد عدد خیالی چندین تریلیون نیز رسیده است.
۳. تضعیف سرمایه ملی و فروپاشی مبانی و زیربناهای آن و در نتیجه جلوگیر یاز رشد اقتصادی.
۴. درگیری داخلی و نتیجتاً تداوم عقبماندگی و از هم پاشیدگی امت اسلامی.
۵. بهرهبرداری دولتهای قدرتمند استعمارگر آزمند از ترور جهت اشتغال کشورهای اسلامی و دست گذاشتن روی منافع و منابع ثروت آنها همانطور که در این اواخر ما شاهد آن هستیم.
عواملی که موجب ترور و خشونت با نام دین خواهند شد:
شکی نیست در اینکه بعضی از گروههای مافیایی این خشونتطلبی و پرخاشگری را زمینهی بسیار هموار و مناسب جهت غارتگری و پخش و خرید و فورش مواد مخدر میدانند، البته این مسأله خارج از موضوع مورد نظر ما است، بلکه موضوع ما حول و حوش ترور و خشونتی است که با نام دین صورت میگیرد.
هنگامیکه ما حوادث تروریستیای که با نام دین در گذشته و یا حال حاضر صورت گرفته را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم، پی به این واقعیت خواهیم برد که این گونه جریانات ارتباط تنگاتنگی با حرکتها و جنبشهای تندرو و افراطی که در همه ادیان وجود داشته، دارند. صهیونیسم جهانی نقش مهمی را در خشونتگری بویژه در فلسطین بازی میکند.
و کلیسا نیز هنگامیکه از راه و روش دینی خویش دوری کرد و راه تندروی را در پیش گرفت نقش مهمی در ترور فکری اندیشمندان غربی، ایفا کرد.
و برای مردم بویژه دانشمندان دادگاههای تفتیش عقاید [انگیزاسیون] را دایر کرد و برای مخالفان فکری خویش حکم اعدام و سوزاندن قرار دارد. هیچکس نمیتواند جنایات صلیبها را در اندلس (اسپانیا و پرتقال) علیه مسلمانان و یهودیان، انکار کند.
و همچنین خشونتهایی که در جامعهی اسلامی دیده میشود [از لحاظ فکری] با حرکتهای تندرو و افراطی همانند خوارج، قرامطه، باطنیه –با هر گرایشی که دارند- و همچنین با حرکتهای تندرو معاصر که خون شهروندان بیگناه را مباح گردانیده و مرتکب ریختن آن میشوند –بدون آنکه هدفی سودآور را تحقق بخشند- در ارتباط بوده و هستند.
عوامل تندروی دینی:
پرهیز از افراط (فرا رفتن از حد اعتدال)
هیچ دین و یا نظامی بسان اسلام توجه جدی به مبارزه با خشونت و تندروی و افراط و تفریطگرایی –در همهی مسایل- نکرده. اسلام به جدیت هر چه تمامتر به مبارزه با آنها برخواسته ومردم را شدیده به گریز و پرهیز از آنها فرا میخواند.
و چون اهل کتاب به شیوهی نامشروع در دین خویش راه افراط را در پیشگرفته و گوشهنشینی و رهبانیت را برگزیدهاند، خداوند آنها را مورد سرزنش و نکوهش قرار میدهد و میفرماید: قل یا اهل الکتاب لا تغلو فی دینکم غیر الحق.
(بگوای اهل کتاب! بنا حق در دین خود راه افراط و تفریط مپوئید.) [۲۶]
پیامبر اسلام میفرماید: ایاکم و الغلو فی الدین فانما هلکت من قلبکم بالغلو فی الدین.
«بپرهیزید از اینکه در دین راه افراط را در پیش گیرید، کسانی که پیش از شما نابود شدند به خاطر تندروی و افراطگری در دین بوده است» [۲۷]
اما ابن تیمیه میگوید جملهی «ایاکم و الغلو فی الدین، شامل انواع افراط اعم از افراط در مسایل اعتقادی، و عبادتی خواهد شد؛ و افراط یعنی تجاوز از حد اعتدال، و مسیحیت بیشترین افراطورزی را در مسایل اعتقادی و عبادتی نسبت به دیگران داشتهاند.» [۲۸]
پیامبر اسلام سرانجامِ ناگوارِ افراطگرایان را که همانا هلاکت در دین و دنیا است یادآور شده و میفرماید: «افراط گرایان و تندروان نابود خواهند شد» [۲۹] امام نووی میگوید «منظور از (هلک المتنطعون) کسانی است که در گفتار و رفتار خویش زیادهروی و از حد اعتدال بیرون میروند و مرزشکنی خواهند کرد».
به همین خاطر، اسلام مردم را به میانهروی فرا میخواند و آن را به عنوان یک ویژگی برای امت اسلامی برگزیده و میفرماید: و کذلک جعلناکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً
(بیگمان شما را ملت میانهروی کردهایم، تا گواهی بر مردم باشید و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد.) [۳۰]
به همین خاطر است که اسلام منهج اعتدال و میانهروی را در مسایل و ابعاد اعتقادی، عبادتی، برخورد اجتماعی، خوراک، پوشاک... به مسلمانان آموخته، و ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة.
(پرودگارا! در دنیا به ما نیکی رسان و در آخرت نیز به ما نیک عطا فرما) [۳۱] را شعار مسلمانان قرار داده است. و مردم را به لذت بردن و بهرهبرداری از منابع و منافع حلال مادی دعوت کرده و بر ایده و فکر کسانی که زینت و زیبایی را حرام دانستهاند، مهر بطالت نهاده و میفرماید: قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا...
(بگو: چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده است همچنین مواهب و روزیهای پاکیزه را تحریم کرده است؟ بگو: این چیزهای پاکیزه و حلال برای کسانی است که در دنیا ایمان [به خدا و برنامهی او] داشتهاند.) [۳۲]
و در سورهی قصص آیه ۷۷ میفرماید: و لا نتس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیکه و لا تبغ الفساد فی الارض.
(بهرهی خود را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است تو نیز نیکی کن و در زمین تباهی مجوی)
و پیامبر اسلام در برابر آن گروه از مردم که [به خاطر عبادت] ارادهی خودداری از خوردن گوشت و ترک ازدواج و خواب و استراحت کرده بودند، به تبیین موضعگیری خود پرداخت و فرمود: «چرا کسانی سخنانی آنچنانی میگویند؟ اما من [که پیامبرتان هستم] گاهی روزهام گاهی خیر،گاه استراحت میکنم و میخوابم و گاهی شبزندهداری و نماز تهجد میخوانم، غذای لذیذ و گوشت هم میخورم و ازدواج هم میکنم و هر کس از راه و روش من دوری گزیند از زمرهی پیروان من نیست.» [۳۳]
تفاوت میان تندروی و پایبندی به نصوص دینی:
لازم است نخست به این مسئله اشارهای داشته باشیم که پایبندی به نصوص دینی (کتاب و سنت) و یا به دوراندیشانهترین و محتاطترین آراء و نظریات فقها، هیچگاه به معنای تندروی یا افراطگرایی نیست، بلکه افراط و تندروی یعنی بیرون رفتن از حد اعتدال همراه با تعصبورزی نسبت به دیدگاه مورد علاقه و یا عدم اعتراف به وجود دیگرانف است. و گاهاً این نوع منش منجر به خودپسندی و خودباوری بیش از حد، خواهد شد.
و ما شنیدهایم بعضیها که هنوز در فهم و درک سادهترین نصوص شرعی و متون دینی ناتوانند [نسبت به گذشتهگان] میگویند آنها –ابوحنیفه، امام مالک و شافعی و... انسانند و ما نیز انسان!
یکی از شاخصهای افراط گرای و تندروی همانا خشکاندیشی و سختگیری و غیر مشروع نسبت به خود دیگران و مکلف نمودنشان به آنچه که خدا آنها را بدان مکلف نکرده، در حالی که دین در حوزهی احکام بسیار آسانگیر است و در حوزهی دعوت نیز همیشه پیامی نوید دهنده را داشته و پیامبر میفرماید: یسروا و لا تعسروا و بشروا و لا تنفروا.
«بر مردم آسانگیر باشید و سختگیر نباشید و آنان را به رحمت پروردگار نوید دهید و آنان را ناامید و مأیوس مگردانید.»
یکی دیگر از شاخههای افراطگرایی برخورد خشونتآمیز با دیگران است، و اشتباهاً برای توجیه رفتار خویش به آیهی «و لیجدوا لیکم غلظة» [۳۴] استناد مینمایند.
و شاخصههای دیگر افراط گرایی، سهلانگاری در سوء ظن و غیبت مردم، آن هم به بهانهی جرح و تعدیل، در حالی که مسلمانان باید نسبت به یکدیگر حسن ظن داشته باشند؛ و آنها حتی برای این نوع کردههای خویش دلیلتراشی میکنند.
و خطرناکترین ویژگی و شاخصهی آن، سقوط به پرتگاه تفسیق و تکفیر مخالفانشان میباشد. و از آنجا است که چالش و بحرانی بس سترگ به وجود خواهد آمد و آنگاه است که شخصیت مردم خرد و خون آنها، ریخته میشود. [۳۵]
ارجاعات و منابع:
-----------------------
[۲۵] - پیروان یعقوب برازعی که بر این باور بودند که خدا و انسان در طبیعت واحدی که عیس مسیح است متحد شدهاند و این مذهب در سدهی ششم در سوریه به وجود آمدند و به ویژه در میان سریانیان رواج یافت. ویراستار
[۲۶] - سوره مائده آیه ۷۷.
[۲۷] - رواه احمد فی مسنده و ابن ماجه و النسائی و الحاکم فی مستدرک و صححه.
[۲۸] - مجموعه فتاوای ابن تیمیه.
[۲۹] - رواه المسلم فی صحیحه.
[۳۰] - سورهی بقره آیهی ۱۴۳.
[۳۱] - سورهی بقره آیهی ۲۰۱.
[۳۲] - سورهی اعراف آیهی ۳۲.
[۳۳] - حدیث صح متفق علیه از عایشه روایت شده.
[۳۴] - سوره توبه آیهی ۱۲۳.
[۳۵] - برای آگاهی بیشتر به کتاب دکتر قرضاوی، تحت عنوان «الصحوة الاسلامیة بین الجحود و التطرف» مراجعه شود.
نظرات